بازی با ریحانه
سلام شنگول خان دیشب ریحانه و علی و مهدیه با اقای ملکی اومدن خونه ما. از صبح که فهمیدی اینقدر خوشحالی کردی و نقشه برا بازی کردن ریختی که نگو. وقتی اومدن تو اسانسور به اونا گفتی کهجمع تر وایسید اینجا که جا یه نفر نی.... تو خونه.... وای از ساعت 8 که ریحانه اومد تا ساعت 12 اونقدر بازی کردی که وقتی رفتن بدون دردسر خوابیدی. سر سفره... اینقدر درس اخلاق به ریحانه و بقیه دادی که...سر سفره حرف نزن..با قاشقی که تو ماسته ماست بریز..رو زمین نربز.... بعد از اینکه رفتن منم کلی........... ...
نویسنده :
مامان
14:52